مرگ ستارگان
مرگ ستارگان با جرم کمتر از خورشید (ستارگان با جرم حداقل ۸۰ برابرجرم سیاره مشتری)
یک ستاره با جرم قابل مقایسه با خورشید، بعد از طی نمودن مراحل قبلی،
زمانی که دمای هسته هلیومی
به ۱۰۰ میلیون درجه
رسید، واکنشهای هلیمسوز
آغاز شده و عناصر کربن و اکسیژن تولید میشوند. این مرحله بسیار کوتاهمدت و
ناگهانی رخ میدهد
(این مرحله با نام جرقه هلیومی شناخته میشود). بعد از
این مرحله دوباره برونداد انرژی ستاره کم شده و
لایههای بیرونی شروع
به
انقباض به سمت هسته میکنند. ستاره کوچکتر، داغتر و تیرهتر شده و از رشته
اصلی فاصله میگیرد.
مرگ ستارگان با جرم کمتر از ۱٫۴ جرم خورشید
اما ستارگانی مانند خورشید ما (یا هر ستاره دیگر با جرمی تقریبا برابر
خورشید) پس از جرقه هلیومی و بنا
به دلایل دیگر، لایههای
بالایی خود را
منبسط میکنند و ستاره وارد فاز غول سرخی میشود. خورشید خودمان حدود ۵
میلیارد سال دیگر
زمانی که غولی
سرخ میشود چنان بزرگ میشود که سیاره تیر
و شاید سیاره ناهید را در بر میگیرد! و از این روی زمین از خطر
خواهد
جست.
اما زمین تهی از اقیانوسها و جو خواهد شد چرا که درخشندگی و حرارت
خورشید چندین هزار برابر افزایش یافته
است.
بعد از مدتی حجم لایههای پف کرده زیاد شده، از ستاره فرار کرده و خود
عامل بازتابش نور ستاره میشوند. چیزی
که در این مرحله بوجود آمده سحابی
سیارهای نام دارد (در حدود ۲۰ درصد جرم ستاره میتواند در این مرحله از
ستاره
فرار کند). این سحابیِ ایجاد شده حول ستاره، با سرعت زیادی گسترش
مییابد و دارای عمری در حدود ۱۰۰ هزار سال
خواهد بود. با گذشت زمان اجزاء
تشکیلدهنده سحابی در میان ابرهای متفرقه آسمان محو میشود. اما درون هسته
دیگر دما به حد مناسب برای
واکنشهای کربنسوز واکسیژنسوز نمیرسد وستاره
منبع اصلی انرژی خود را ازدست میدهد..

سحابی حلقه M57 ملقب به “چشم خدا (EYE OF GOD)”. این نمونه ای از یک سحابی سیاره ای (یا همان سحابی سیاره نما)
است.
در صورتی که جرم هسته باقیمانده کمتر از ۱٫۴ جرم خورشید باشد، با افزایش
فشار درون هسته (فشار تبهگنی الکترونی)
هسته به یک ستاره از نوع کوتوله
سفید تبدیل خواهد شد. کوتولههای سفید، سرانجام، پس از گذشت زمانی طولانی
به ”کوتولههای
سیاه“بینور وکم فروغی تبدیل میشوند.
مرگ ستارگان با جرمی بیشتر از ۱٫۴ جرم خورشید
در هنگام مرحله هلیومسوزی، ستارگان بسیار پرجرم با جرمی بیشتر از ۹
برابر جرم خورشیدی، به شکل ابَرغولهای سرخ ظاهر
میشوند. یک بار که این
سوخت در هسته به پایان رسید، آنها میتوانند به گداختن عنصرهای سنگینتر از
هلیوم بپردازند. تا
زمانی که فشار و دما برای گداخت کربن کافی باشد، هسته
منقبض میشود. این روند با سوزاندن اکسیژن، نئون، سیلیکون، و
سولفور و….. ادامه مییابد. نزدیک به پایان زندگی ستاره، گداخت میتواند در طی یک
دنباله از پوستههای اطراف هسته درون ستاره
رخ دهد.
هر پوسته عنصری متفاوت
را میگدازد، به این ترتیب که در پوستهی بیرونی ”هیدروژن“، در پوسته ی
درونیتر ”هلیوم“ و در
پوستههای درونیتر از آن عنصرهای دیگر در واکنشهای
هستهای شرکت کرده وانرژی تولید میکنند.
گام پایانی واکنشهای هستهای زمانی فرا میرسد که ستاره تولید آهن را
آغاز میکند. از آنجا که اتمهای آهن بسیار
مقیدتر از اتمهای هر عنصر
سنگینتر دیگر هستند، اگر همجوشی کنند هیچ انرژیای را آزاد نخواهند کرد و
این روند، به
طور وارون، مصرفکننده انرژی خواهد بود. همچنین از آنجا که
آنها بسیار مقیدتر از همهی اتمهای سبکتر هستند، نمیتوانند
توسط شکافت هستهای انرژی آزاد کنند. ستارگان بسیار پر جرم و به نسبت پیر، هستهای از
آهن راکد را در مرکزشان انباشته
میکنند. عنصرهای سنگینتر
در این ستارهها
میتوانند راهشان را تا سطح فراهم آورند و چنان باد ستاره ای متراکمی
دارند که جو بیرونی را میافشاند.
در این ستارههای بزرگ، تا زمانی که هسته آهنی بسیار بزرگ شود (بیش از
۱٫۴ جرم خورشیدی) و نتواند جرم بیشتری را
نگهداری کند،
همجوشی ادامه
مییابد. در این زمان ناگهان هسته فرو میریزد، به گونه ای که الکترونهای
آن با پروتونها ترکیب شده و
نوترونها و نوترینوها شکل میگیرند. ضربه موج
به وجود آمده از این رُمبش ناگهانی، موجب انبساط بقیه ستاره به شکل یک
انفجار ابَرنواختری میشود.
ابرنواخترها آنچنان
درخشان هستند که شاید از
کهکشانی که در آن هستند درخشش بیشتری را به نمایش بگذارند. در گذشته،
هنگامی که ظهور
ابرنواخترها در راه شیری رخ میداده است مشاهدهگرها نام
”ستارگان نو“ را به آنها میدادند، چرا که پیش از آن در این نقاط نبودند.
بیشتر ماده درون ستاره با انبساط ابرنواختری به بیرون پرتاب میشود (و
سحابیهایی مانند سحابی خرچنگ را شکل میدهد)
و آنچه میماند یک ستاره
نوترونی است.

سحابی خرچنگ باقیمانده یک واقعه ابر نو اختری است. برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر، بر روی آن کلیک کنید.
مرگ ستارگان بسیار سنگین (بیشتز از ۴۰ برابر جرم خورشید)
ترکیب مواد تشکیل دهنده یک ستاره با جرم زیاد. هسته مرکزی آهن(Fe) لایه های
بعدی به ترتیب سلیکون(Si)،
اکسیژن(O)، نئون(Ne)، کربن(C) ، هلیوم(He) و
لایه بیرونی هیدروژن(H).
در مورد بزرگترین ستارهها اگر بعد از انفجار ابرنواختری جرم ستاره
باقیمانده، بیشتر از ۴۰ برابر جرم خورشید باشد،
حتی فشار تبهگنی نوترونی هم
نمیتواند موجب توقف انقباض گرانشی شده، ستاره در هم فرو میریزد و یک
سیاهچاله بوجود خواهد آمد.
تفسیر سیاهچالهها در فیزیک نیوتنی امکانپذیر نیست بلکه باید از روابط فیزیک کوانتومی به همراه قوانین نسبیت استفاده
کرد.
لایههای بیرونی پرتاب شده ستارههای در حال مرگ، دربردارنده عنصرهای
سنگینی هستند که میتوانند در طی تشکیل
ستارگان نو بازیابی شوند. این
عنصرهای سنگین اجازه تشکیل سیارههای سنگی را میدهند. برونریزی مواد از
ابرنواخترها
و بادهای خورشیدی ناشی از ستارههای بزرگ، نقشی بنیادین در
شکلدهی محیط میان ستارهای و ایجاد منظومههای
سیارهای بازی میکنند.
گفتنی است عناصر سنگینتر از آهنی که در زمین و اطراف خود میبینیم تنها به
دنبال انفجارهای
پرانرژی ابرنواختری شکل گرفتهاند.